ریاضی هفتم -

فصل2 ریاضی هفتم

پرنیا

ریاضی هفتم. فصل2 ریاضی هفتم

بچه ها میشع یکی از قسمت های برنامه زندگی پس از زندگی رو خلاصه برام تایپ کنین، برای تحقیق میخوام، به همه تاج میدممم، لطفااا💜🤝🏻از اینترنتم باشه اوکیه

جواب ها

جواب معرکه

داستان پیرمرد آنجا جذاب و شنیدنی میشود که وقتی حامد به گذشته او بر می گردد می بیند همه خانواده آن پیرمرد اهل دوختن کفش اند و هر کفشی که دوخته میشود فرشتگان بر آن بوسه می زنند و خانواده ازینکه توانسته اند رزقی دیگر  بدست  بیاورند خوشحال اند و حامد آنجا عمق دعای پیرمرد را که «جوون الهی پاهات درد نبینه»  را درک می کنه ... این داستان نقطه ای از خوبی های زندگی حامد است که در دوران برزخ است به او نمایان میشود .  حامد سرگذشت دیگری را تعریف می کند که دردناکی اش بیش از تصور ماست گویا او در کودکی در دوران هشت نه سالگی از بقالی محله شان پفک برمیدارد و به تصریح خودش دزدی می کند و می خورد. در عالم برزخ این پفک دزدی را به رخ او می کشند و زجر و رنج رفته بر او در شرح این مقال مجال  نیست اما آنجا که احساس عذاب شدید می کند به « هیبت نورانی»  می گوید چه کنم نجات پیدا کنم ؟ در می یابد پسر  آن پیرمرد بقال ایستگاه صلواتی دارد که برای فرزندان محروم لوازم  التحریر هدیه می‌دهد همانجا به همان « هیبت نورانی » قول می دهد جبران کند و در کار خیر توزیع لوازم التحریر به محرومان مشارکت کند و در خواست فرصتی دیگر  برای بازگشت به زندگی می کند . همانجا به او می گویند باید به قول خودت عمل کنی و او را باز می گردانند ... روح به جسمش باز می گردد و او را برای درمان اعزام می کنند ... و  بقیه  ماجرای  زندگی اش...! دردناک ترین کلامش آنجا بود که می میگفت مردم به تصور اینکه او فوت کرده روی او پول کفاره می ریختند در حالی که هنوز نفس  می کشیده و زنده بوده است و او اینها را می دیده و درک میکرده ...  حالا حامد به قول خودش جوان زیبا و رعنای مغرور،  حاضر نیست تجربه بدست آورده اش را با زیبایی از دست رفته ای که نزدیک بیست بار عمل جراحی شده عوض کند ... این روایت‌ها نشان می دهد زندگی حتما نظم و ناظری دارد و هیچ چیز بیهوده نیست .

سوالات مشابه